بانو....میدانم دلگیری از همه یِ این زندگی که فراز و نشیبش پدرِ روزگارت را دراورده,میدانم بیخود و بی جهت فکرِ خاطره ای روحت را به طغیان میبرد و احساساتت ازیادش جریحه دار میشود....حتی میدانم تو تنها موجودی هستی که در اوجِ خنده میتوانی با صدایِ بلند گریه کنی,,,میدانم بارها و بارها همه یِ آنهایی که آزارت دادند را درونِ خودت موهایشان را میکشی, بهشان سیلی میزنی,یقه شان را میگیری و دلت خنک میشود که درونِ روز اشنایی...
ادامه مطلبما را در سایت روز اشنایی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dokhtarakshekaste1 بازدید : 32 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 0:58